دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، در 18000گزی جنوب باختری کلات دره. سردسیر. سکنه 149 تن. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات. شغل زراعت، مالداری، قالیچه و گلیم بافی. راه آنجا مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، ترسانیدن. (منتهی الارب)
دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، در 18000گزی جنوب باختری کلات دره. سردسیر. سکنه 149 تن. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات. شغل زراعت، مالداری، قالیچه و گلیم بافی. راه آنجا مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، ترسانیدن. (منتهی الارب)
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)